تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : نادر
تاریخ : دو شنبه 20 شهريور 1391
نظرات

 چقدر خنــــده داره که

یکساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست ولی 90 دقیقه بازی فوتبال مثل باد میگذره

چقدر خنده داره که

صد هزار تومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی با همون پول خرید میریم
مبلغ ناچیزیه

چقدر خنده داره که

یکساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یکساعت فیلم دیدن به سرعت میگذره

چقدر خنده داره که

وقتی میخوایم عبادت و دعا کنیم ، چیزی یادمون نمیاد که بگیم ، اما وقتی میخوایم با دوستمون حرف بزنیم هیچ مشکلی نداریم

چقدر خنده داره که

خوندن یک صفحه و یا بخشی از قرآن سخته ، اما خوندن صد سطر از پرفروش ترین کتاب رمان دنیا آسونه

چقدر خنده داره که

برای عبادت و کاررهای مذهبی وقت کافی در برنامه روزمره پیدا نمیکنیم اما بقیه برنامه ها رو سعی میکنیم تا آخرین لحظه هم که شده انجام دهیم

چقدر خنده داره

شایعات روزنامه ها رو به راحتی باور میکنیم ، اما سخنان قرآن رو به سختی باور میکنیم

چقدر خنده داره

همه مردم میخوان بدون اینکه به چیزی اعتقاد داشته باشند و یا کاری در راه خدا انجام بدند به بهشت بروند

چقدر خنده داره .......اینطور نیست ؟
دارید میخندید ؟ ..........دارید فکر میکنید ؟

این حرفها رو به گوش بقیه هم برسونید
و از خداوند سپاسگزار باشیم . که او خدای دوست داشتنیست

آیا خنده دار نیست
که وقتی میخوایم این حرفها رو به بقیه بزنیم خیلی ها رو از لیست پاک میکنیم. چون مطمئنیم که به چیزی اعتقاد ندارند

این اشتباه بزرگیه اگه فکر کنیم
اعتقاد دیگران از ما ضعیف تره

" فرستنده : مهسا "

تعداد بازدید از این مطلب: 484
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 12 شهريور 1391
نظرات

چه زیبا!

 گفتم دوستت دارم !

چه صادقانه پذیرفتی!

چه فریبنده !

آغوشم برایت باز شد !

چه ابلهانه!

با تو خوش بودم !

چه كودكانه !

همه چیزم شدی !

چه زود !

به خاطره یك كلمه مرا ترك كردی !

چه ناجوانمردانه !

نیازمندت شدم !

چه حقیرانه!

واژه غریبه خداحافظی به من آمد!

چه بیرحمانه! من سوختم

تعداد بازدید از این مطلب: 451
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 4 شهريور 1391
نظرات

 

به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانیش
 
گریه ی فرزندش رو دید
 
ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود
 
گفت : حالا تو موهای منو بتراش !

 
به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی
از زبانش هرگز نشنیدم ...!!!

به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ،اما واسه خیلی ها پدری کرد

 
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای
 
سیر کردن شکم بچه اش ،
 
اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !



سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو
 
با سیگار و دود سیگارش . . .

بقیشو توی ادامه ی مظلب بخونید ...
تعداد بازدید از این مطلب: 401
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 4 شهريور 1391
نظرات

 

دوست خوب
 
 
 
سلام
 
فکر می‌کنم این بهترین و واقعی‌ترین توصیفی از واژه‌ی «دوست» است
 
که تا کنون شنیده‌ام:
 
دوستان...... تو را دوست می‌دارند اما معشوق تو نیستند، مراقب تو هستند؛
 
اما از اقوام تو نیستند.
 
آن‌ها آماده‌اند تا در درد تو شریک شوند؛ اما از بستگان خونی تو نیستند.
 
آن‌ها ..... دوستان هستند!
 
یک دوست واقعی همانند پدر سخت سرزنشت می‌کند،
 
همانند مادر غم تو را می‌خورد،
 
مثل یک خواهر سر به سرت می‌گذارد،
 
مثل یک برادر ادای تو را در می‌آورد،
 
و آخر این‌که بیش‌تر از یک معشوق دوستت می‌دارد.
 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 473
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 1 شهريور 1391
نظرات

تو گفتی «آن غير ممكن است»، خداوند پاسخ داد «همه چيز ممكن است»،

تو گفتی «هيچ كس واقعاً مرا دوست ندارد»، خداوند پاسخ داد «من تو را دوست دارم»،

تو گفتی «من بسيار خسته هستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو آرامش خواهم داد»،

تو گفتی «من توان ادامه دادن ندارم»، خداوند پاسخ داد «رحمت من كافی است»،

تو گفتی «من نمی‌توانم مشكلات را حل كنم»، خداوند پاسخ داد «من گامهای تو را

 هدايت خواهم كرد»،

تو گفتی «من نمی‌توانم آن را انجام دهم»، خداوند پاسخ داد «تو هر كاری را با من

می‌توانی به انجام برسانی»،

تو گفتی «آن ارزشش را ندارد»، خداوند پاسخ داد «آن ارزش پيدا خواهد كرد»،

تو گفتی «من نمی‌توانم خود را ببخشم»، خداوند پاسخ داد «من تو را ‌بخشیده ام»،

تو گفتی «من می‌ترسم»، خداوند پاسخ داد «من روحی ترسو به تو نداده ام»،

تو گفتی «من هميشه نگران و نااميدم»، خداوند پاسخ داد «تمام نگرانی هايت را

به دوش من بگذار»،

تو گفتی «من به اندازه كافی ايمان ندارم»، خداوند پاسخ داد «من به همه به يك

اندازه ايمان داده ام»،

تو گفتی «من به اندازه كافی باهوش نيستم»، خداوند پاسخ داد «من به تو عقل داده ام»،

تو گفتی «من احساس تنهايی می‌كنم»، خداوند پاسخ داد

 

«من هرگز تو را ترك نخواهم كرد»
 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 427
موضوعات مرتبط: , شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7


نویسنده : نادر
تاریخ : سه شنبه 31 مرداد 1391
نظرات

 

هنوز به دیدار خدا می روند ...

خدایی که در یک مکعب سنگی خود را حبس کرده !!

خدا همین جاست ، نیازی به سفر نیست !

خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند ،

خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند،
خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را

هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد ،
خدا در جمله ی " عجب شانسی آوردم"است !!
خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو!!
خدا کنار کودکی است که می خواهد از فروشگاه شکلات بدزد !!
خدا کنارساعت کوک شده توست، که می گذارد 5 دقیقه بیشتر بخوابی!!
از انسانهای این دنیا فقط خاطراتشان باقی می ماند و یک عکس با روبان مشکی،

از تولدت تا آن روبان مشکی ، چقدر خدا را دیدی ؟!
خدا را 7 بار دور زدی یا زیر باران کنارش قدم زدی؟
خدا همین جاست، نه فقط در عربستان!
خدا زبان مادری تو را می فهمد، نه فقط عربی را !

خدایا دوستت دارم...
تعداد بازدید از این مطلب: 558
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


نویسنده : نادر
تاریخ : سه شنبه 31 مرداد 1391
نظرات

معروف است که عقب مانده ها چیزی نمی فهمند

 
چند سال پیش در جریان بازی های پاراالمپیک (المپیک معلولین) در شهر سیاتل آمریکا 9 نفر از شرکت کنندگان دوی 100متر پشت خط آغاز مسابقه قرار گرفتند. همه این 9 نفر افرادی بودند که ما آنها را عقب مانده ذهنی و جسمی می خوانیم.

 

آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند. بدیهی است که آنها هرگز قادر به سریع دویدن نبودند و حتی نمی توانستند به سرعت قدم بردارند بلکه هر یک به نوبه خود با تلاش فراوان می کوشید تا مسیر مسابقه را طی کرده و برنده مدال پاراالمپیک شود ناگهان در بین راه مچ پای یکی از شرکت کنندگان پیچ خورد. این دختر یکی دو تا غلت روی زمین خورد و به گریه افتاد.
 
هشت نفر دیگر صدای گریه او را شنیدند، آنها ایستادند، سپس همه به عقب بازگشتند و به طرف او رفتند. یکی از آنها که مبتلا به سندروم "دان" -عقب ماندگی شدید جسمی و ذهنی - بود، خم شد و دختر گریان را بوسید و گفت : این دردت رو تسکین میده.
سپس هر 9 نفر بازو در بازوی هم انداختند و خود را قدم زنان به خط پایان رساندند.
در واقع همه آنها اول شدند. تمام جمعیت ورزشگاه به پا خواستند و 10 دقیقه برای آنها کف زدند.
 
کاش ما هم چیزی نمی فهمیدیم ...
تعداد بازدید از این مطلب: 516
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 26 مرداد 1391
نظرات

و از هم اکنون به همه چیز و همه کس عشق بورزیم ،

نور بنوشیم ،

دوست داشته باشیم و باز هم عشق بورزیم ،

عشق به یک دانه ی شن ،

به آفتاب ، به بیابان ،

به شکست ، به شمع ، به اشک ،

به تنهایی ، به لبخند ، به سجاده ،

به خدا ، به بهار ، به سکوت ،

به نا کامی ، به رنج ، به بی کسی ،

و به غباری که از بال پروانه بر پیشانی گل سرخ می نشیند!!!

تعداد بازدید از این مطلب: 542
برچسب‌ها: گزیده ای از کتاب ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , , ,
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 26 مرداد 1391
نظرات

اگر تنها ترین تنها شوم ،

باز تو هستی.

آری ، تو که از پدر و مادر  بر من مهربان تری ،

ای عزیز ماندنی ،

ای ناب سخت یاب ،

تو یگانه شاهد شریفی بر لحظه لحظه های رنج من ،

ای خوب خواستنی ،

اکنون دستان دردمند و نیازمند خویش را بر آستان

نیلوفرینت می گشاییم ،

و از تو ،

برای همسایه مان که نان ما را ربود ،

                                                           نان ،

برای یارانی که دل ما را شکستند ،

                                                           مهربانی ،

برای عزیزانی که روح ما را آزردند ،

                                                           بخشش ،

و برای خویشتن خویش ،

                                                           آگاهی ،

                   عشق و عشق و عشق ،

می طلبیم ،

                                            

                                       آمین !!!

تعداد بازدید از این مطلب: 778
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , , ,
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


نویسنده : نادر
تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391
نظرات

 

سخت است حرفت را نفهمند،


سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند،


حالا میفهمم، که خدا چه زجری میکشد


وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند

 

هیچ،اشتباهی هم فهمیده اند

تعداد بازدید از این مطلب: 576
برچسب‌ها: بیچاره خدا , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8


نویسنده : نادر
تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391
نظرات

 

بیچاره قلوه سنگی که از دست کودکی به سوی پرنده ای پرتاب می شود

مانده بر سر دو راهی

دل کودک را بشکند یا بال پرنده را!!

تعداد بازدید از این مطلب: 604
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


نویسنده : نادر
تاریخ : سه شنبه 24 مرداد 1391
نظرات

 

هـی‌ فـلـانی‌ . . . !

نـردبـان هـوس را بـردار  

و از ایـنـجـا بـرو

بـا ایـن‌ چـیـزهـا قـدتــ بـه عـشـق نـمـیـرسـد !

عـشـق، بـال مـی‌خـواهـد کـه تـو نـداری ...

تعداد بازدید از این مطلب: 529
برچسب‌ها: عشق و هوس , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391
نظرات

   اگه به من 60 ثانیه وقت بدی بگی بگو

 میگم تو 10 ثانیه اول به یادم باش

و 50 ثانیه رو میدم به تو تو برام حرف بزنی چون مقدسی.


   زندگی قشنگه اگه با تو باشه... مرگ قشنگه اگه برای تو باشه...

دلتنگی قشنگه اگه به خاطر تو باشه... من قشنگم اگه با تو باشم

اما تو هرجور که باشی قشنگی.

 
    دریا باش که اگر کسی سنگ به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه

تو متلاطم شوی

   تو زندگیت دنبال کسی نباش که بتونی باهاش زندگی کنی...

دنبال کسی باش که بدون اون نتونی زندگی کنی!


   افسوس که عشق جاودانه نیست. عشق گل سرخیست که طاقت طوفان را ندارد.

عشق یک خاطره سبز است که از آمدن پاییز میترسد.


    عشق را به کسانی بدهید که لایق آن هستند نه تشنه آن زیرا تشنه روزی

سیراب خواهد شد.


    زیبا ترین گل با اولین باد پاییزی پرپر شد.

با وفا ترین دوست به مرور زمان بی وفا شد.

این پرپر شد ن از گل نیست از طبیعت است

و این بی وفایی از دوست نیست از روزگار است...

   عشق،عشق می آفریند. عشق زندگی می آفریند.

زندگی رنج به همراه دارد. رنج دلشوره می آفریند.

دلشوره جرات می بخشد. جرات اعتماد به همراه دارد.

اعتماد امید می آفریند. امید زندگی می بخشد.

زندگی عشق می آفریند. عشق عشق می آفریند.

تعداد بازدید از این مطلب: 394
برچسب‌ها: چند تا جمله , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 12 مرداد 1391
نظرات

 امــــــــــروز عصر، همين جوری داشتم قدم ميزدم، ديدم جلوتر يک زن و شوهر پير

کنار هم ميرن! خيلي جالب بود،

من هر چقدر دقت کردم که ببينم کي به کي تکيه داده و برای راه رفتن از اون يکي

کمک ميگيره نفهميدم! توی يه دست عصا و توی اون يکي، دست يار! شايد هم

منظور از به هم تکيه دادن هميني بود که من داشتم ميديدم.

من خيلي به اين موضوع فکر ميکنم که آيا وقتي آدم سنش بالا ميره، بيشتر به مرگ

فکر ميکنه يا نه؟ مثلا" کسي که هشتاد سالش هست آيا هر روز که ميخوابه به اين

فکر ميکنه که شايد اين آخرين روزی باشه که زنده هست؟

راستـــــــــــي اگه يه روزی يه نفر با يه پاکت نامه جلوتون ظاهر بشه و بگه توی اين

نامه تاريخ مرگتون نوشته شده با سال و روز و ساعت و ثانيه اش، چي کار ميکنيد؟

و البته اين رو مطمئن باشيد که همه چيزی که توی اون نامه نوشته شده صحت داره؟

آيا نامه رو باز ميکنيد و از تاريخ مرگتون باخبر ميشيد و يا اينکه ..... شايد اگه من چنين

فرصتي بهم پيش ميامد، پاکت نامه رو ميگرفتم! هر چند حتي اگه فرصت کمي برای

زندگي کردن داشتم، احتمالا آدم ميتونست بهتر برنامه ريزی کنه!

شايد اين سئوال رو بارها از شما کردند که اگه يه هفته يا يه سال ...... از عمرت باقي

بود چي کار ميکردی؟! ميدونم که همه بهترين کارها رو ميخوان بکنن، ميخوان همه رو

ببينن ... ميخوان با همه خوب باشن .. ميخوان فلان کار رو بکنن ..... مگه نه؟!

يعنـــــــــــي واقعا" برای خوب بودن و بهتر زندگي کردن احتياج به تاريخ انقضا داريم؟

 

تعداد بازدید از این مطلب: 406
برچسب‌ها: تاریخ انقضا , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391
نظرات

 

 دلم تنگ است ...

 دلم تنگ هوایی است پاک ...

 دلم تنگ آبی است زلال ...

 دلم تنگ خاکیست ناب ...

 دلم تنگ پرنده ای است خوش آواز ...

 دلم تنگ گرگانی است درنده ...

 دلم تنگ روباهی است مکار ...

 دلم تنگ است ...

 دلم تنگ هر چیزیست با اصل خویش ...

 دلم تنگ یک جرعه روراستی است ...

 دلم تنگ مردانگیست ، دلم تنگ حجب است ، حیاست ...

 دلم تنگ پاکی است ، تنگ انسانیت ، آدمیت ...

 دلم در عجب است ...

 در عجب انسان ها ...

 عجب کفتار ها ، کفتار هایی انسان نما ...

 دلم در عجب است ،

 که گرگان و درندگان و کفتار ها ، همه خفتند ،

 و انسان ها تازه بیدار،

 همچون گرگانی خمار ،

 همچون درندگانی بی افسار ،

 همچون روبهانی مکار ...

 در پی چیستند !؟

 واقعا این ها کیستند !؟

 انسان اند یا که حیوان اند !؟

 وز برای چه اینگونه حیران اند !؟

 دلم تنگ است ...

 دلم تنگ انسانیست با حجب وحیا ،

 بی چون و ریا ،

 اهل دل ، اهل صفا ، اهل عهد و اهل پیمان و خدا ...

 دلم در جستجوی آدم است ...

 آدمی از جنس خاک ،

 همچون آدم پاک پاک ،

 آدمی از دوز و از کینه جدا ،

 آدمی که حرف او باشد خدا ...

 ...

 دلم تنگ است ...                            4/5/91       15:00

تعداد بازدید از این مطلب: 421
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , , ,
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


نویسنده : نادر
تاریخ : جمعه 26 خرداد 1391
نظرات

 

پروردگارا 

             

داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم.

                            

چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.

 

 

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست

تعداد بازدید از این مطلب: 497
موضوعات مرتبط: , شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 22
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8


نویسنده : نادر
تاریخ : دو شنبه 25 ارديبهشت 1391
نظرات

 

 
من زنم با دست هايي که ديگر دلخوش به النگو هايي نيست ...
 
که زرق و برقش شخصيتم باشد
 
من زنم ....
 
و به همان اندازه از هوا سهم ميبرم که ريه هاي تو ميداني ؟
 
درد آور است من آزاد نباشم که تو به گناه نيفتي ...
 
قوس هاي بدنم به چشم هايت بيشتر از تفکرم مي آيند
 
دردم مي آيد بايد لباسم را با ميزان ايمان شما تنظيم کنم
 
دردم مي آيد ژست روشنفکريت تنها براي دختران غريبه است
 
به خواهر و مادرت که ميرسي قيصر مي شوي
 
دردم مي آيد
 
در تختخواب با تمام عقيده هايم موافقي

بقیشو توی ادامه ی مطلب بخونید ...

تعداد بازدید از این مطلب: 467
برچسب‌ها: زن فرشته است , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 46
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11


نویسنده : نادر
تاریخ : سه شنبه 12 ارديبهشت 1391
نظرات

 

 
 
دنیا را بغل گرفتیم...
 
گفتند امن است...هیچ کاری با ما ندارد...
 
خوابمان برد...
 
بیدار شدیم...
 
دیدیم آبستن تمام دردهایش شده ایم...
 
 

 

تعداد بازدید از این مطلب: 492
برچسب‌ها: دنیا را بغل گرفتیم , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 2 ارديبهشت 1391
نظرات

 

سلام به همه دوستان

امروز من کلی خوشحالم

و امیدوارم همه ی مردم جهان به خصوص آریایی ها و به ویژه

بازدیدکننده های عزیز خوب و خوش و سلامت باشن.

الهی آمین.

تعداد بازدید از این مطلب: 493
برچسب‌ها: سلام , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 23
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7


نویسنده : نادر
تاریخ : سه شنبه 29 فروردين 1391
نظرات

 

تقصیر ما آدم ها نیست

 

که بر سر حرف هایمان نمی مانیم

 

ما بر زمینی زندگی می کنیم که

 

خودش روزی یک بار خودش را دور می زند.

تعداد بازدید از این مطلب: 511
برچسب‌ها: جمله , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 27
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 23 فروردين 1391
نظرات

سلام

این روزا انقدر داغونم که وقت آپدیت نمیمونه.

تعداد بازدید از این مطلب: 553
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 24
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 12 فروردين 1391
نظرات

 

 

فقر اینه که ۲ تا النگو توی دستت باشه و ۲ تا دندون خراب توی دهنت؛

   

   

 

فقر اینه که از بابک و افشین و سیاوش و مولوی و رودکی و خیام چیزی جز اسم

 

ندونی اما ماجراهای آنجلینا جولی و براد پیت و سیر تحولی بریتنی اسپرز رو پیگیری

 

کنی؛

  

 

فقر اینه که وقتی با زنت می ری بیرون مدام بهش گوشزد کنی که موها و گردنشو

 

بپوشونه، وقتی تنها میری بیرون جلو پای زن یکی دیگه ترمز بزنی و بهش بگی

 

خوششششگلهههه؛

  

 

فقر اینه که وقتی کسی ازت میپرسه در ۳ ماه اخیر چند تا کتاب خوندی برای پاسخ

 

دادن نیازی به شمارش نداشته باشی؛

 

 

فقر اینه که ۶ بار مکه رفته باشی و هنوز ونیز و برج ایفل رو ندیده باشی؛

 بقیشو توی ادامه ی مطلب بخونید ...

 

تعداد بازدید از این مطلب: 473
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10


نویسنده : نادر
تاریخ : چهار شنبه 2 فروردين 1391
نظرات

نفس باد صبا آفت جان خواهد شد
عید می آید و اجناس گران خواهد شد


قیمت میوه و شیرینی و آجیل و لباس
باز سرویس گر فک و دهان خواهد شد

همسرم چند ورق لیست به من خواهد داد
و سرا پای وجودم نگران خواهد شد

می زنم ساز مخالف دو سه روزی اما
عاقبت هرچه که او گفت همان خواهد شد

می رسد مرحله ی سخت و نفس گیر خرید
نوبت گند ترین کار جهان خواهد شد

کل عیدی و حقوقم به شبی خواهد رفت
بر سر جیب بغل ،فاتحه خوان باید شد

یک الف آدم و یک عائله آنهم پر خرج
وقت فرسودن اعصاب و روان خواهد شد

پول را با علف خرس یکی می دانند
فکر کردید که منطق سرشان خواهد شد

هانیه نعره بر آرد که ندارم مانتو
کامران از پی او تیز دوان خواهد شد

که پدر کفش و کت و پیرهنی می خواهم
بعد از او نسترنم مرثیه خوان خواهد شد

سام هم لنگه ی جوراب به پا می گوید
شستم از پنجه اش امسال عیان خواهد شد

قیمت پسته به قلب من ِآسیب پذیر
باز هم وای که آسیب رسان خواهد شد

زیر بازارچه با قیمت ماهی یا گوشت
آسمان دور سرم پُر دَ وَران خواهد شد

مغز گردو شده مانند طلا مثقا لی
مغزم از قیمت آن سوت کشان خواهد شد

کمرم گشت که در خانه تکانی سرویس
حالیا نوبت این فک و دهان خواهد شد
تعداد بازدید از این مطلب: 551
برچسب‌ها: عیدانه , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 77
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17


نویسنده : نادر
تاریخ : سه شنبه 1 فروردين 1391
نظرات

 

لحظه ی تحویل سال نزدیک است                    آرزویی کن ...

گوش های خدا پر از آرزوست

و

دست هایش پر از معجزه                               آرزویی کن ...

شاید کوچک ترین معجزه اش بزرگ ترین آرزوی تو باشد.

 

با سلام خدمت بازدیدکننده های عزیز به خصوص عزیزانی که

زحمت میکشن و نظر میدن.

 

         عید نوروز بر تمام آریایی های عزیز مبارک باد.

 

                                                                        "نادر"

تعداد بازدید از این مطلب: 580
موضوعات مرتبط: , شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 93
|
تعداد امتیازدهندگان : 23
|
مجموع امتیاز : 23


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 14 اسفند 1390
نظرات

 

چیزهای کوچک،

 

مثل دوستی که همیشه موقع دست دادن خداحافظی،

 

آن لحظه قبل از رها کردن دست، با نوک انگشت‌هاش به

 

دست‌هایت یک فشار کوچک می‌دهد

 

مثلا راننده تاکسی‌ای که حتی اگر در ماشینش را محکم

 

ببندی بلند می‌گوید: روز خوبی داشته باشی دخترم.

آدم‌هایی که توی اتوبوس وقتی تصادفی چشم در چشمشان

می‌شوی، دستپاچه رو بر نمی‌گردانند، لبخند می‌زنند و هنوز

نگاهت می‌کنند.

بقیشو توی ادامه ی مطلب بخونید ...

تعداد بازدید از این مطلب: 553
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 79
|
تعداد امتیازدهندگان : 20
|
مجموع امتیاز : 20


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 6 اسفند 1390
نظرات

 

شما یادتون نمیاد، تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه

 

نمی ذاشتن… آب بخوریم.

 

شما یادتون نمیاد، شبا بیشتر از ساعت ۱۲ تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت

 

 ۱۲سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد…. سر زد از افق…مهر خاوران !

 

شما یادتون نمیاد، قبل از شروع برنامه یه مجری میومد اولش شعر می خوند بعد

 

هم برنامه ها رو پشت سر هم اعلام می کرد…آخرشم می گفت شما رو به دیدن

 

برنامه ی فلان دعوت می کنم..

 

شما یادتون نمیاد، تو نیمکت ها باید سه نفری می نشستیم بعد موقع امتحان نفر

 

وسطی باید میرفت زیر میز.

 

شما یادتون نمیاد، سرمونو می گرفتیم جلوی پنکه می گفتیم: آ آ آ آ آ آآآآآ

 

شما یادتون نمیاد، ولی نوک مداد قرمزای سوسمار نشانُ که زبون میزدی خوش

 

رنگ تر میشد.

 

شما یادتون نمیاد، تو فیلم سازدهنی مرده با دوچرخه توکوچه ها دور میزدو میخوند:

 

دِریااااااا موجه کا کا.. دِریا موجه.

 

شما یادتون نمیاد، کاغذ باطله و نون خشکه میدادیم به نمکی ، نمک بهمون میداد

 

بعدش هم نمک ید دار اومد که پیشرفت کرده بود نمک ید دار میداد، تابستونها هم

 

دمپایی پاره میگرفت جوجه های رنگی میداد.

 

شما یادتون نمیاد، خانواده آقای هاشمی رو که میخواستن از نیشابور برن کازرون،

 

تو کتاب تعلیمات اجتماعی ! شما یادتون نمیاد موقع امتحان باید بین خودمون و نفر

 

بغلی کیف میذاشتیم رو میز که تقلب نکنیم.

 

بقیشو توی ادامه ی مطلب بخونید ...

تعداد بازدید از این مطلب: 532
برچسب‌ها: خاطرات مشترک , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 65
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17


نویسنده : نادر
تاریخ : شنبه 22 بهمن 1390
نظرات

با سلام

دوستانی که لطف می کنید و به بنده افتخارمیدین و مطالب وبلاگ بنده رو میخونید...

امروز یه خواهشی دارم ...

یکی از عزیزان بنده فایلی رو به من داد و من امروز اونو اینجا میذارم تا شما یه نکاه بهش بندازین...

لطفا فایل رو دانلود کنید و بعد از کمی فکر کردن نظرات خودتون رو بنویسین...

منتظر نظرات شما عزیزان هستم...

با تشکر ...

nader-h66.persiangig.com/pdf/1111.pdf

تعداد بازدید از این مطلب: 509
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 88
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22


نویسنده : نادر
تاریخ : دو شنبه 26 دی 1390
نظرات

 

هر وقت ازدنيا و آدماش خسته شدي

 

برو روي کوه و داد بزن آيا باز هم اميدي است 

 

اون وقت اين جواب رو ميشنوي 

 

 هست هست هست

تعداد بازدید از این مطلب: 531
برچسب‌ها: باز هم امید هست , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 61
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16


نویسنده : نادر
تاریخ : یک شنبه 18 دی 1390
نظرات

 

 

کاش در دنیا سه چیز نبود :

          

         عشق

                            غرور

                                            دروغ

 

دیگه آدما مجبور نبودن به خاطر عشق از روی غرور

دروغ بگن ...

تعداد بازدید از این مطلب: 498
برچسب‌ها: کاش , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 56
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16


نویسنده : نادر
تاریخ : پنج شنبه 15 دی 1390
نظرات

 

کاشکی بخونی

 

ما امروزه خانه های بزرگتر اما خانواده های کوچکتر داريم؛ راحتی بيشتر اما زمان
 
کمتر مدارک تحصيلی بالاتر اما درک عمومی پايين تر ؛ آگاهی بيشتر اما قدرت
 
تشخيص کمتر داريم
 
 
بدون ملاحظه ايام را می گذرانيم، خيلی کم می خنديم، خيلی تند رانندگی
 
می کنيم، خيلی زود عصبانی می شويم، تا ديروقت بيدار می مانيم، خيلی خسته
 
از خواب برمی خيزيم، خيلی کم مطالعه می کنيم، اغلب اوقات تلويزيون نگاه می کنيم
 
و خيلی بندرت دعا می کنيم چندين برابر مايملک داريم اما ارزشهايمان کمتر شده است.
 
خيلی زياد صحبت مي کنيم، به اندازه کافی دوست نمي داريم و خيلی زياد دروغ
 
می گوييم زندگی ساختن را ياد گرفته ايم اما نه زندگی کردن را ؛ تنها به زندگی سالهای
 
عمر را افزوده ايم و نه زندگی را به سالهای عمرمان
 
 
 

بقیشو توی ادامه مطلب بخونید ...

 
 
تعداد بازدید از این مطلب: 566
برچسب‌ها: کاشکی بخونی , , , ,
موضوعات مرتبط: شعر و دل نوشته , ,
|
امتیاز مطلب : 62
|
تعداد امتیازدهندگان : 16
|
مجموع امتیاز : 16


نادر حیدرنژاد . 09113203206 . املاک حیدرنژاد . ویلا و مستغلات آمل


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود