آمار مطالب
آمار کاربران
کاربران آنلاین
آمار بازدید
آتشی نمى سوزاند "ابراهیم" را
و دریایى غرق نمی کند "موسى" را کودکی، مادرش او را به دست موجهاى "نیل" می سپارد
تا برسد به خانه ی فرعونِ تشنه به خونَش دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
مکر زلیخا زندانیش می کند
اما عاقبت بر تخت ملک می نشیند از این "قِصَص" قرآنى هنوز هم نیاموختی ؟! که اگر همه ی عالم قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد
نمی توانند
او که یگانه تکیه گاه من و توست ! پس به "تدبیرش" اعتماد کن به "حکمتش" دل بسپار به او "توکل" کن و به سمت او "قدمی بردار" تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی ...
عروسک کوکی
بیش از اینها،آه،آری
بیش از اینها می توان خاموش ماند
می توان ساعات طولانی
با نگاهی چون نگاه مردگان،ثابت
خیره شد در دود یک سیگار
خیره شد در شکل یک فنجان
در گلی بی رنگ بر قالی
در خطی موهوم،بر دیوار
می توان با پنجه های خشک
پرده را یک سو کشید و دید
بقیشو توی ادامه ی مطلب بخونید ...
در میان کوچه،باران تند می بارد
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 113 صفحه بعد
عضو شوید
عضویت سریع